در غرب خبری نیست
نویسنده:
اریش ماریا ریمارک
مترجم:
سیروس تاجبخش
امتیاز دهید
ترجمه دیگر
این کتاب نه در بارهی جنگ، بلکه در بارهی پس از جنگ است و اینکه پس از تجربهی مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟““
در غرب خبری نیست“ مشهورترین رمان ضدجنگ در سراسر جهان است. اریش ماریا رمارک، نویسنده و روزنامهنگار آلمانی، پس از انتشار این رمان به یک باره معروف شد. اما این رمان بخاطر موضع سیاسیاش از همان آغاز بحثبرانگیز بود.
اریش ماریا رمارک در مصاحبهای در بارهی رمان “در غرب خبری نیست“ گفته است: «به نظر من بدیهی مینمود که آدمها صلحطلب یا ضدجنگ باشند. همیشه فکر میکردم که همهی انسانها مخالف جنگاند، تا آنکه دریافتم کسانی هم هستند که موافق آناند، بخصوص کسانی که خود مجبور نیستند در آن شرکت کنند!
امکان داشت که رمان “در غرب خبری نیست“ اصلا منتشر نشود. انتشاراتی بزرگ ساموئل فیشر علاقهای به انتشار این اثر نشان نداد، چون گمان میکرد که کسی به موضوع رمان علاقه نداشته باشد. اما این اشتباهی بود که انتشارات اولشتاین برلین از آن بهره برد. کتاب در ۳۱ ژانویهی سال ۱۹۲۹ منتشر شد و بحثی داغ را برانگیخت. در فضای دورهی پس از جنگ جهانی اول که بیش از هر چیز حماسهسازی طرفدار داشت، رمان “در غرب خبری نیست“ را خیانت به سربازان آلمانی دانستند.
برای رمارک “در غرب خبری نیست“ اثری ادبی بود که خیانت به جوانان را بازتاب میداد، جوانانی که معلمان و دستگاه عظیم حکومتی آنان را تشویق به داوطلب شدن برای شرکت در جنگ کرده بودند، جوانانی که پس از جنگ از آنان به عنوان “نسل سوخته“ نام میبردند و خود نیز خود را بدین گونه میفهمیدند. رمارک در سال ۱۹۶۳ در مصاحبهای در این باره گفت: «مسئلهی اصلی من، مسئلهای کاملا انسانی بود، اینکه جوانان ۱۸ ساله را، که در واقع باید در برابر زندگی قرار میگرفتند، به ناگهان در برابر مرگ قرار داده بودند و اینکه چه اتفاقی برای آنان میافتد. به این دلیل هم من کتاب “در غرب خبری نیست“ را نه کتابی در بارهی جنگ، بلکه کتابی در بارهی پس از جنگ میدانم، چون پرسش این کتاب این است که چه بر سر ما خواهد آمد؟ ما پس از این، پس از تجربهی مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟»
بیشتر
این کتاب نه در بارهی جنگ، بلکه در بارهی پس از جنگ است و اینکه پس از تجربهی مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟““
در غرب خبری نیست“ مشهورترین رمان ضدجنگ در سراسر جهان است. اریش ماریا رمارک، نویسنده و روزنامهنگار آلمانی، پس از انتشار این رمان به یک باره معروف شد. اما این رمان بخاطر موضع سیاسیاش از همان آغاز بحثبرانگیز بود.
اریش ماریا رمارک در مصاحبهای در بارهی رمان “در غرب خبری نیست“ گفته است: «به نظر من بدیهی مینمود که آدمها صلحطلب یا ضدجنگ باشند. همیشه فکر میکردم که همهی انسانها مخالف جنگاند، تا آنکه دریافتم کسانی هم هستند که موافق آناند، بخصوص کسانی که خود مجبور نیستند در آن شرکت کنند!
امکان داشت که رمان “در غرب خبری نیست“ اصلا منتشر نشود. انتشاراتی بزرگ ساموئل فیشر علاقهای به انتشار این اثر نشان نداد، چون گمان میکرد که کسی به موضوع رمان علاقه نداشته باشد. اما این اشتباهی بود که انتشارات اولشتاین برلین از آن بهره برد. کتاب در ۳۱ ژانویهی سال ۱۹۲۹ منتشر شد و بحثی داغ را برانگیخت. در فضای دورهی پس از جنگ جهانی اول که بیش از هر چیز حماسهسازی طرفدار داشت، رمان “در غرب خبری نیست“ را خیانت به سربازان آلمانی دانستند.
برای رمارک “در غرب خبری نیست“ اثری ادبی بود که خیانت به جوانان را بازتاب میداد، جوانانی که معلمان و دستگاه عظیم حکومتی آنان را تشویق به داوطلب شدن برای شرکت در جنگ کرده بودند، جوانانی که پس از جنگ از آنان به عنوان “نسل سوخته“ نام میبردند و خود نیز خود را بدین گونه میفهمیدند. رمارک در سال ۱۹۶۳ در مصاحبهای در این باره گفت: «مسئلهی اصلی من، مسئلهای کاملا انسانی بود، اینکه جوانان ۱۸ ساله را، که در واقع باید در برابر زندگی قرار میگرفتند، به ناگهان در برابر مرگ قرار داده بودند و اینکه چه اتفاقی برای آنان میافتد. به این دلیل هم من کتاب “در غرب خبری نیست“ را نه کتابی در بارهی جنگ، بلکه کتابی در بارهی پس از جنگ میدانم، چون پرسش این کتاب این است که چه بر سر ما خواهد آمد؟ ما پس از این، پس از تجربهی مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی در غرب خبری نیست
خواهشا
لطفا[/quote]
گرامی ! با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد.
خواهشا
لطفا
اسم اصلی کتاب این است
در جبهه غرب خبری نیست
نمی دانم چرا بعضی از مترجم ها عنوان کتاب را خوب ترجمه نمی کنند مثله کتاب تلفنی های آرتور کوستلر که مترجم عنوان را کامل ترجمه نکرده[/quote]
اگر مقدمه کتاب را ملاحظه کنید نام اصلی کتاب (در جبهه غرب خبری نیست) هم عنوان شده.
اسم اصلی کتاب این است:baaa::baaa::baaa:
:!در جبهه غرب خبری نیست:!
نمی دانم چرا بعضی از مترجم ها عنوان کتاب را خوب ترجمه نمی کنند مثله کتاب تلفنی های آرتور کوستلر که مترجم عنوان را کامل ترجمه نکرده
نگارنده این کتاب تجربیات یک سرباز ساده آلمانی را در جبهه فرانسه در جنگ جهانی اول نگاشته... سنگرهایی اب گرفته و پر از موش و شپش... جنگ هایی که گهگاه امواج هزاراان هزار سرباز در زیر آتش توپخانه و مسلسل، گرفتار در سیم خاردار به انبوهی از جنازه بدل می گشت.
ولی
نام این کتاب"در جبهه غرب خبری نیست" می باشد نه در غرب خبری نیست.
در تمام دنیا از نام واقعی استفاده می شود جز ایران گرفتار روشنفکر نمایان چپ زده
البته هیچگاه به این پرسش پاسخ داده نمی شود که روشنفکر نمای چپ زده ایرانی چرا هیچگاه پناهندگی در کانادا و آلمان را به امید تجربه زندگی ایده آل خویش در عبه آمال خود یعنی کره شمالی رها نمی نماید؟
اگر شما دانستید لطفا به من پاسخ دهید[/quote]
تا شما این حقیقت رو گفتی که اسم کتاب در جبهه غرب خبری نیست، هست؛ تازه فهمیدم کدوم کتابه! عجب کتاب غوغائیه! دستت درد نکنه!
نگارنده این کتاب تجربیات یک سرباز ساده آلمانی را در جبهه فرانسه در جنگ جهانی اول نگاشته... سنگرهایی اب گرفته و پر از موش و شپش... جنگ هایی که گهگاه امواج هزاراان هزار سرباز در زیر آتش توپخانه و مسلسل، گرفتار در سیم خاردار به انبوهی از جنازه بدل می گشت.
ولی
نام این کتاب"در جبهه غرب خبری نیست" می باشد نه در غرب خبری نیست.
در تمام دنیا از نام واقعی استفاده می شود جز ایران گرفتار روشنفکر نمایان چپ زده
البته هیچگاه به این پرسش پاسخ داده نمی شود که روشنفکر نمای چپ زده ایرانی چرا هیچگاه پناهندگی در کانادا و آلمان را به امید تجربه زندگی ایده آل خویش در عبه آمال خود یعنی کره شمالی رها نمی نماید؟
اگر شما دانستید لطفا به من پاسخ دهید